فقط پایین 18 سال بیان تو!
GoOoOoOoD GIrL شوخیدم!
Someone has written these beautiful words. Must read and try to understand the deep meaning of it.
They are like the ten commandments to follow in life all the time.
شخصی این کلمات زیبا را نوشته است. باید آنها را خواند و معنای عمیق آنها را درک کرد.
آنها همچون ده فرمان هستند که باید در زندگی همواره مورد تبعیت قرار بگیرند.
1] Prayer is not a "spare wheel" that you pull out when in trouble,
but it is a "steering wheel" that directs the right path throughout.
دعا لاستیک یدک نیست که هرگاه مشکل داشتی از ان استفاده کنی
بلکه فرمان است که راه به راه درست هدایت می کند.
2] Know why a Car's WINDSHIELD is so large & the Rear view Mirror is so small?
Because our PAST is not as important as our FUTURE. So, Look Ahead and Move on.
می دونی چرا شیشیه جلوی ماشین آنقدر بزرگه ولی آینه عقب آنقدر کوچیکه؟
چون گذشته به اندازه آینده اهمیت نداره. بنابراین همیشه به جلو نگاه کن و ادامه بده.
3] Friendship is like a BOOK. It takes few seconds to burn, but it takes years to write.
دوستی مثل یک کتابه. چند ثانیه طول می کشه که آتیش بگیره ولی سالها طول می کشه تا نوشته بشه.
4] All things in life are temporary. If going well, enjoy it, they will not last forever.
If going wrong, don't worry, they can't last long either.
تمام چیزها در زندگی موقتی هستند. اگر خوب پیش می ره ازش لذت ببر، برای همیشه دوام نخواهند داشت.
اگر بد پیش می ره نگران نباش، برای همیشه دوام نخواهند داشت.
5] Old Friends are Gold! New Friends are Diamond! If you get a Diamond, don't forget the Gold!
Because to hold a Diamond, you always need a Base of Gold!
دوستهای قدیمی طلا هستند! دوستان جدید الماس. اگر یک الماس به دست آوردی طلا را فراموش نکن
چون برای نگه داشتن الماس همیشه به پایه طلا نیاز داری.
6] Often when we lose hope and think this is the end,
GOD smiles from above and says, "Relax, sweetheart, it's just a bend, not the end!
اغلب وقتی امیدت رو از دست می دی و فکر می کنی که این آخر خطه،
خدا از بالا بهت لبخند می زنه و میگه: آرام باش عزیزم، این فقط یک پیچه نه پایان.
7] When GOD solves your problems, you have Faith in HIS abilities;
when GOD doesn't solve your problems HE has Faith in your abilities.
وقتی خدا مشکلات تو رو حل می کنه تو به توانایی های او ایمان داری.
وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمی کنه او به توانایی های تو ایمان داره.
8] A blind person asked St. Anthony: "Can there be anything worse than losing eye sight?"
He replied: "Yes, losing your vision!"
شخص نابینایی از سنت آنتونی پرسید: ممکنه چیزی بدتر از از دست دادن بینایی باشه؟
او جواب داد: بله، از دست دادن بصیرت.
9] When you pray for others, God listens to you and blesses them,
and sometimes, when you are safe and happy, remember that someone has prayed for you.
وقتی شما برای دیگران دعا می کنید، خدا می شنود و آنها را اجابت می کند
و بعضی وقتها که شما شاد و خوشحال هستید یادتان باشد که کسی برای شما دعا کرده است.
10] WORRYING does not take away tomorrow's Trouble, it takes away today's PEACE.
نگرانی مشکلات فردا را دور نمی کند بلکه تنها آرامش امروز را دور می کند.
ازدواج مثل بازار رفتن است تا پول و احتیاج و اراده نداری بازار نرو.
حتی بهترین فرزندان نیز دشمن جان پدر و مادرانند.
دنیا آنقدر وسیع است که برای همه مخلوقات جا هست. به جای آن که جای کسی را بگیرید، تلاش کنید جای واقعی خودتان را بیابید.
خوشبختی فاصله این بدبختی است تا بدبختی دیگر.
اگر شاد بودی، آهسته بخند تا غم ناراحت نشود و اگر غمگین بودی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشود
اگر روزی خیانت دیدی، بدان که قیمتت بالاست.
از دشمن خود یکبار بترس و از دوست خود هزاربار.
نقاش کامل آنست که از هیچ برای خود سوژه بسازد.
حتی تظاهر به شادی نیز برای دیگران شادی بخش است.
من دریافته ام که ایده های بزرگ هنگامی به ذهن راه می یابند که مصمم به داشتن چنین ایده هایی باشیم.
فیلمسازان باید به این نکته نیز بیاندیشند که فیلم هایشان را در روز رستاخیز با حضور خودشان نمایش خواهند داد.
خودپسندی زنها بزرگترین علت بدبختی ایشان و نابودی خانواده هاست. هیچ چیز به اندازه خودپسندی زن ها بنیان خانواده را نابود نکرده است.
انسان اگر فقیر و گرسنه باشد بهتر از آن است که پست و بی عاطفه باشد.
مردمان روی زمین استوار، بیشتر از بندبازان روی ریسمان نااستوار سقوط می کنند.
وقتی زندگی صد دلیل برای گریه کردن به شما نشان می دهد، شما هزار دلیل برای خندیدن به آن نشان دهید.
اگر می خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید.
نگران من نباش
حال من خوب است
ديگر آنقدر كوچك نيستم كه دلتنگي تو به تنم بزرگي كند
آموخته ام كه اين فاصله ي كوتاه بين لبخندو اشك نامش «زندگيست »
راستي
دروغ گفتن را نيز خوب ياد گرفته ام
دلم تنگ نيست ،حالم خوب است ... "خوبِ خوب"
با عروسک هايــــ ــم
ديگــ ــر بازي نمي کنم
بــ ـزرگـــــ شــ ـــدم...
خود عروسکـــ ــــــي شدم
آنقـــ ـــدر بازي ام دادند کـ ه
... قلبم با تکـ ه پارچـ ه هاي رنگارنگ
... وصلـ ه خورده است؛
لااقل، تــ ــــو ديگر
قــ ـــلب پارچـ ه اي ام را
پـ ـــاره نکن...
بار آخر من ورق را با دلم بر میزنم!
بار دیگر حکم کن اما نه بی دل!
با دلت,دل حکم کن!
حکم دل:
هر که دل دارد بیاندازد وسط!
تا که ما دلهایمان را رو کنیم!
دل که روی دل بیافتد عشق حاکم میشود!
پس به حکم عشق بازی میکنیم...
این دل من,رو بکن حالا دلت را...!
دل نداری؟؟!!!
بر بزن اندیشه ات را...
حکم لازم
دل سپردن,دل گرفتن هر دو لازم.
گفتم : خدای من دقایقی در زندگیم بود که هوس میکردم سر سنگینم را که پر بود
از دغدغه دیروز و هراس فردا ، برشانه های صبورت بگذارم .
آرام برایت بگویم و بگریم در آن دقایق شانه هایت کجا بود ؟
گفت : ای عزیزترین
تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی ، که در تمام لحظات بودنت بر من تکیه کرده بودی
و من آنی خود را از تو دریغ نکردم که تو اینگونه ای
من همچون عاشقی که به معشوق خود مینگرد ،
با تمام شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم
گفتم : پس چرا راضی شدی من برای آنهمه دلتنگی اینگونه زار بگریم ؟
گفت : ای عزیزترین
اشک تنها قطره ای است که قبل از فرود عروج میکند ،
اشکهایت به من رسید و من آن را یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم
تا باز هم از جنس نور باشی و ازحوالی آسمان
چرا که تنها اینگونه است که میتوان تا همیشه شاد بود .
گفتم : آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذشته بودی ؟
گفت : بارها صدایت کردم .
آرام گفتمت از این راه نرو که بجایی نمی رسی ،
تو هرگز نشنیدی و آن سنگ بزرگ فریادم بود که ای عزیزترین
از این راه نرو که به نا کجا آباد هم نمیرسی .
گفتم : پس چرا آنهمه درد در دلم انباشتی ؟
گفت : روزیت دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی .
پناهت دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی .
بارها گل برایت فرستادم گلهای زیبا ، ازهمه رنگ ، کلامی نگفتی .
بهترین هدایا را به تو دادم نفهمیدی .
میخواستم برایم بگویی اخر تو بنده ام بودی و چارهای نبود جز نذول درد
که تو تنها اینگونه شد که صدایم کردی .
گفتم : پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی ؟
گفت : اول بار که گفتی خدا ،
آنچنان به شوق آمدم که حیفم آمد دگر بار خدای زیبایت را نشنوم ،
تو باز گفتی خدا ، و من مشتاقتر برای شنیدن خدایی دیگر .
من اگر میدانستم تو بعد از علاج درد هم بر خدا گفتن اصرار میکنی ،
همان بار اول شفایت میدادم .
گفتم : ای مهربان ترین ، دوستت دارم .
گفت : ای عزیزترین ، من دوست تر دارمت .
ملاصدرا می گوید:
خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان
اما ...
به قدر فهم تو کوچک می شود
و به قدر نیاز تو فرود می آید
و به قدر آرزوی تو گسترده می شود
و به قدر ایمان تو کارگشا می شود
یتیمان را پدر می شود و مادر
محتاجان برادری را برادر می شود
عقیمان را طفل می شود
ناامیدان را امید می شود
گمگشتگان را راه می شود
در تاریکی ماندگان را نور می شود
رزمندگان را شمشیر می شود
پیران را عصا می شود
محتاجان به عشق را عشق می شود
خداوند همه چیز می شود همه کس را...
به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس
بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا
و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبان هایتان را از هر گفتار ناپاک
و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار
و بپرهیزید از ناجوانمردی ها، ناراستی ها، نامردمی ها...
چنین کنید تا ببینید چگونه
بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند
در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان می کند
و در کوچه های خلوت شب با شما آواز می خواند
مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمیشود؟؟؟
"آیا خدا برای بنده خویش کافی نیست؟"
می دانم هر از گاهی دلت تنگ می شود...
فقط کافیست خوب گوش بسپاری! و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن!
می دانم هراز گاهی دلت تنگ می شود.
همان دلهای بزرگی که جای من در آن است
آنقدر تنگ میشود که حتی یادت می رود من آنجایم.
دلتنگی هایت را از خودت بپرس.
و نگران هیچ چیز نباش!
هنوز من هستم. هنوز خدایت همان خداست! هنوز روحت از جنس من است!
اما من نمی خواهم تو همان باشی!
تو باید در هر زمان بهترین باشی.
نگران شکستن دلت نباش!
میدانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند.
و جنسش عوض نمی شود ...
و میدانی که من شکست ناپذیر هستم ...
و تو مرا داری ...
برای همیشه!
چون هر وقت گریه میکنی دستان مهربانم چشمانت را می نوازد ...
چون هر گاه تنها شدی، تازه مرا یافته ای ...
چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم،
صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام!
درست است مرا فراموش کردی، اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم!
دلم نمی خواهد غمت را ببینم ...
می خواهم شاد باشی ...
این را من می خواهم ...
تو هم می توانی این را بخواهی. خشنودی مرا.
من گفتم : وجعلنا نومکم سباتا (ما خواب را مایه آرامش شما قرار دادیم)
و من هر شب که می خوابی روحت را نگاه می دارم تا تازه شود ...
نگران نباش! دستان مهربانم قلبت را می فشارد.
شبها که خوابت نمی برد فکر می کنی تنهایی ؟
اما، نه من هم دل به دلت بیدارم!
فقط کافیست خوب گوش بسپاری!
و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن!
پروردگارت ...
با عشق !
بخند
حتی اگر لبهایت انحنای خندیدن رابلد نیستند
حتی اگر لبخندت ژست خشک وتانخورده ی آدم بزرگ ها رابهم بزند
بخند
حتی اگر لبخندت را لای پوشالی ترین دلیل بپیچند
حتی اگرلبخندت لای هزارخاطره خاک بخورد

بخند
حتی اگر اناربه ماه چشمانت به انتظار ریزش باشد
حتی اگر سیب سرخ نگاهت دچارکرم های حسرت شده است
بخند
حتی اگربغض های آجری سقف کوتاه دلت را زیرآوار درد خرد کرده است
بخند
حتی اگر آخرین بهارت باشد
آخرین آرزوهایت
بخند
حتی اگر
سایه دیگر ازخورشید پیروی نکند
آسمان بوی دودبگیرد
عشق کپک بزند
شعربوی نا بدهد
حتی اگر لبخند،تنها نقاب روی صورتت باشد
بخند
...حتی اگر
[-Design-] |