فقط پایین 18 سال بیان تو!
GoOoOoOoD GIrL شوخیدم!
وقتی یه مرد معتاد میشه : اگه زنش زن بود و به فکر زندگیش بود این بیچاره به این روز نمی افتاد، بدبختی اینا رو به این روز می کشه دیگه!! وقتی یه زن معتاد میشه: ای وای!!! خاک بر سرش ! بیچاره شوهرش دلش به چی خوشه ! چه جوری اینو تحمل میکنه؟؟ وقتی یه دختر یه کم به خودش میرسه : اوه! اوه ! ننه بابا داشت جمش می کردن!! اینا همش واسه جلب توجه دیگه!!! اینا دنیا و آخرت ندارن که!!! وقتی یه پسر تیپ میزنه: چه پسر خوش پوشیه…هزار ماشاا… چه تیپی داره… میمیرن واسش دخترا وقتی یه دختر از دار دنیا یه دونه دوست پسر داره : چی بگم والا!!! حجب و حیا دیگه جا نداره تو این مملکت!! دیدیش … بزا دهنم بسته باشه… وقتی یه پسر ۱۰ تا دوست دختر داره : بزنم به تخته اینقدر خاطر خواه داره، خدا وکیلی بهترین دخترا میرن طرفش… ولش نمی کنن که… وقتی یه آقای محترم!!! خیابون رو با پیست اتومبیلرانی اشتباه می گیره : لامذهب عجب دست فرمونی داره… وقتی یه خانم مثلاً یادش بره راهنما بزنه: ترمز وسطیه…. بابا برو آشپزخونه قرمه سبزیتو بپز!!! والااااااا وقتی بچه خوب تربیت شده باشه: میبینی؟ بچه ام مثل باباشه، اصلا موفقیت تو خونواده ما ارثیه وقتی بچه تو یه درس نمره اش بشه ۷۵/۱۹: بله دیگه! خانم یا پی قر و فرشه یا با این دوست موستاش در حال فک زدن و ولگردیه وقتی تو یه جمع ، آقا پسری سر و زبون دار داره مجلس رو گرم می کنه: هزار ماشالا!!!!!!! روابط عمومیش بیسته؟؟؟!!! شرایط بالا برای یه دختر: اوه ! اوه! دختره لوده سبک!!! خانم باش نظر مادر شوهر در اول زندگی: میبینی شانس ما رو ؟ دختره فقط ۲۰ میلیون جهیزیه آورده ، نمی دونم این پسره شیفته چی این عفریته شد!!! باز هم همون مادر شوهر: دیگه چی می خواد؟ گل پسرم یه خونه ۴۰ متری تو نقطه صفر مرزی داره، از خداشم باشه .. چند سال پیش یک روز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم. ناگهان پدر و مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدندکه :(( ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر)). رفتم خواستگاری، دختر پرسید: مدرک تحصیلی ات چیست؟ گفتم: دیپلم تمام! گفت: بی سواد! امل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور! پاشو برو دانشگاه. رفتم چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم برگشم، رفتم خواستگاری. پدر دختر پرسید: خدمت رفته ای؟ گفتم : نه هنوز. گفت: مرد نشد نامرد! بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازی. رفتم دو سال خدمت سربازی را انجام دادم برگشتم. رفتم خواستگاری. مادر دختر پرسید: شغلت چیست؟ گفتم فعلا کار گیر نیاوردم. گفت: بی کار! بی عار! انگل اجتماع! تن لش! علاف! پاشو برو سر کار. رفتم کار پیدا کنم گفتند: سابقه کار می خواهیم. رفتم سابقه کار جور کنم. گفتند: باید کار کرده باشی تا سابقه کار بدهیم. دوباره رفتم کار کنم، گفتند باید سابقه کار داشته باشی تا کار بدهیم. برگشتم رفتم خواستگاری گفتم : رفتم کار کنم گفتند سابقه کار ، رفتم سابقه کار جور کنم گفتند باید کار کرده باشی. گفتند: برو جایی که سابقه کار نخواهد. رفتم جایی که نخواستند. گفتند باید متاهل باشی!. برگشتم رفتم خواستگاری گفتم : رفتم جایی که سابقه کار نخواستند ولی گفتند باید متاهل باشی. گفتند باید کار داشته باشی تا بگذاریم متاهل شوی. رفتم گفتم: باید کار داشته باشم تا متاهل شوم. گفتند: باید متاهل باشی تا به تو کار بدهیم. برگشتم رفتم نیم کیلو تخمه خریدم دوباره دراز کشیدم جلوی تلویزیون و فوتبال نگاه کردم!!! آی آدما گوش بکنید وصیت من تورو خدا موهای منو شونه نکشید بگید چشاش به در بود، نیومدی سراغش بگید چشاش به در بود، نیومدی سراغش -میدونید تفاوت دوستی مردها و زنها تو چیه؟به این داستان رو بخونید تا بدونید. یه روز یه مردی شب نمیره خونش صبح که بر میرده تا در خونه رو باز میکنه زنش جلوشو میگیره میپرسه:(دیشب کجا بودی؟) مرده میگه :(معلومه عزیزم خونه ی دوستم بودم) زنش دستش رو میگیره میره جای تلفن و به 10 تا از دوستای مرده زنگ میزنه ازشون میپرسه:(شوهرم دیشب اونجا بود؟) 8 تا از دوستاش میگن :(آره) او دوتای دیگه هم میگن :(هنوز خوابه بیدارش نکنم بهتره)!!!! حتما دانلودش کنین خیلی قشنگه متنشم گذاشتم I wish that this night would never be over من ارزومه که امشب هیج وقت به صبح نرسه There’s plenty of time to sleep when we die وقتی کخ مردیم وقته خیلی زیادی برامون میمونه که بخوابیم So let’s just stay awake until we grow older پس بیا بیدار بمونیم تا وقتی که بزرگ تر بشیم If I had my way we’d never close our eyes, our eyes, never! اگه من شیوه ی خودم رو داشتم هیجوقت چشم هام رو نمیبستم I don’t wanna let a minute get away من نمیخوام که یه دقیقه هم از دست بدم Cause we got no time to lose چون ما وقتی برای از دست دادن نداریم None of us are promised to see tomorrow هیجکدوم از ما قول نداده که فردا رو میبینه And what we do is ours to choose و انجام دادن این کار تصمیم خودمونه Forget about the sunrise طلوع خورشید رو بیخیال شو Fight the sleep in your eyes با خواب توی چشمام مبارزه کن I don’t wanna miss a second with you من نمیخوام حتی یه ثانیه هم با تو بودن رو از دست بدم Let’s stay this way forever بیا همینطوری بمونیم برای همیشه It’s only getting better if we want it to فقط هم بهتر و بهتر میشه اگه هر دومون اینو بخوایم You know I wish that this night would never be over تو میدونی که من ارزو میکنم این شب تمومی نداشته باشه There’s plenty of time to sleep when we die وقتی کخ مردیم وقته خیلی زیادی برامون میمونه که بخوابیم So let’s just stay awake until we grow older پس بیا بیدار بمونیم تا وقتی که بزرگ تر بشیم If I had my way we’d never close our eyes, our eyes, never! اگه من شیوه ی خودم رو داشتم هیجوقت چشم هام رو نمیبستم It’s so hard to think this could fade away این خیلی سخته که فکرشو کنی این اتفاق ها نمیافته But what goes up must come down اما ها چیزی که اوج میگیره بلاخره سقوط میکنه Why can’t we just live life with no consequence چرا ما نمیتونیم بیدون هیچ عواقبی زندگی کنیم ؟ And always live in the now و همیشه تو زمان حال زندگی کنیم Forget about the sunrise طلوع خورشید رو بیخیال شو Fight the sleep in your eyes با خواب توی چشمام مبارزه کن I don’t wanna miss a second with you من نمیخوام حتی یه ثانیه هم با تو بودن رو از دست بدم Let’s stay this way forever بیا همینطوری بمونیم برای همیشه It’s only getting better if we want it to فقط هم بهتر و بهتر میشه اگه هر دومون اینو بخوایم You know I wish that this night would never be over تو میدونی که من ارزو میکنم این شب تمومی نداشته باشه There’s plenty of time to sleep when we die وقتی کخ مردیم وقته خیلی زیادی برامون میمونه که بخوابیم So let’s just stay awake until we grow older پس بیا بیدار بمونیم تا وقتی که بزرگ تر بشیم If I had my way we’d never close our eyes, our eyes, never! اگه من شیوه ی خودم رو داشتم هیجوقت چشم هام رو نمیبستم You know I wish that this night would never be over تو میدونی که من ارزو میکنم این شب تمومی نداشته باشه There’s plenty of time to sleep when we die وقتی کخ مردیم وقته خیلی زیادی برامون میمونه که بخوابیم So let’s just stay awake until we grow older پس بیا بیدار بمونیم تا وقتی که بزرگ تر بشیم If I had my way we’d never close our eyes, our eyes, never! اگه من شیوه ی خودم رو داشتم هیجوقت چشم هام رو نمیبستم وقتی که قلبهایمان كوچكتر از غصههایمان میشود ، وقتی نمیتوانیم اشک هایمان را پشت پلكهایمان مخفی كنیم و بغض هایمان پشت سر هم میشكند ... و رنجها بیشتر از صبرمان ... وقتی امیدها ته میكشد و انتظارها به سر نمیرسد ... وقتی طاقتمان تمام میشود و تحمل مان هیچ ... و مطمئنیم كه تو فقط تویی كه كمكمان میكنی ... آن وقت است كه تو را صدا میكنیم و تو را میخوانیم ... تو را گریه میكنیم ... و تو را نفس میكشیم ... وقتی تو جواب میدهی دانه دانه اشکهایمان را پاك میكنی ... و یكی یكی غصهها را از دلمان برمیداری ... و دل شكستهمان را بند میزنی ... سنگینی ها را برمیداری و جایش سبکی میگذاری و راحتی ... بیشتر از تلاشمان خوشبختی میدهی و بیشتر از حجم لبهایمان ، لبخند ... و دعاهایمان را مستجاب ... قهرها را آشتی میدهی و سختها را آسان تلخها را شیرین میكنی و دردها را درمان و سیاهیها سفید سفید ... آقا پسرا شرمنده تنها یکی از ۱۰۰۰ مرد، رهبر مردان دیگر می شود. ۹۹۹نفر دیگر دنباله رو زنهایشان هستند. “گروچو مارکس” دیدین این پسرای دم بخت میگن: من قصد ازدواج ندارم؟ یکی نیست بهشون بگه آخه عزیز من! ازدواج که قصد نمی خواد! پول می خواد که تو نداری! لیلی شدم مجنون شدی، شیرین شدم فرهاد شدی حوا شدم بعید می دونم آدم بشی!!! هر زنی از سر هر مردی زیاد است! “ژان پل سارتر” بعضی از پسرا رو که میبینم دلم میخواد بهشون بگم: خوشکل خانوم کدوم آرایشگاه میری !!! شما آقا پسری که ابروهاتو ور میداری که خوشگل بشی، فقط با یه ابرو ورداشتن که خوشگل نمیشی، باید رژ بزنی، دامنم بپوشی که ناز بشی! الهی ! به مردان در خانه ات / به آن زن ذلیلان فرزانه ات به آنانکه در بچه داری تکند / یلان عوض کردن پوشکند به آنانکه باذوق و شوق تمام / به مادرزن خود بگویند: مامان بابام به مامانم سپرده جمعه ها هفت صبح بیدارش کنه؛ بگه “امروز جمعه است ، بگیر بخواب!” به حق چیزای نشنیده!!! چرا روان درمانی مردها کمتر از زنها طول میکشه؟ چون معمولا باید در روان درمانی به دوران کودکی بازگشت و مردها همیشه در همون دوران به سر می برند! مرد با ازدواج روی گذشته اش خط می کشد ولی زن باید روی آینده خودش خط بکشد. “سینکلر لوییس” مردها جنگ را دوست دارند چون بخاطر جنگ ظاهری جدی پیدا میکنند و این تنها چیزیست که نمیگذارد زنها بهشان بخندند. “جان رابرت فاولز” جوک مردان فمینیستی خنده دار عوض کردن شوهر فقط عوض کردن مشکل است. “کاتلین نوریس” اگر در دنیا فقط یک زن بد وجود باشد همه ی مردها تصور می کنند زن آنهاست. “ضرب المثل روسی” مرد مثل همان خروسی است که خیال می کند خورشید تنها برای این طلوع می کند که صدای قوقولی قوقوی او را بشنود. “جرج الیوت ” دقت کردید تمام بیچارگی زلیخا از روزی شروع شد که؛ یوسف را به غلامی قبول کردند. زن بدون مرد مثل یک ماهی بدون دوچرخه است! “گلوریا استاینم ” خدایا در آفرینش مردها کیفیت را فداى کمیت نکن کمتر خلق کن ولى آدم خلق کن! مردها را باید کشت جور دیگر باید زیست … وقتی خدا حوا رو آفرید چی گفت؟ “کار نیکو کردن از پر کردن است” به رفیقم که تازه ازدواج کرده میگم مهریه چند تا سکه نوشتی؟ میگه: فلان تا(مثلا هزارتا) میگم اوووووه چقدر زیاااااد! ولی خب عیب نداره، همین که بهت زن دادن خودش خیلی خوبه! شما ذاتا انسان با کلاسی هستید که هیچ! در غیر این صورت باید از هر فرصتی برای نشان دادن این موضوع استفاده کنید...شاید باورتان نشود، ولی شما میتوانید از جراحت خود نیز برای کلاس گذاشتن استفاده کنید. فقط کافیست جوابهای زیر را با اندکی قیافه موجّه بیان کنید: از مترسکی سوال کردم: آیا از تنها ماندن در این مزرعه بیزار نشدهای ؟ پاسخم داد : در ترساندن دیگران برای من لذتی به یاد ماندنی است پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمیشوم! اندکی اندیشیدم و سپس گفتم : راست گفتی! من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم! گفت : تو اشتباه می کنی! زیرا کسی نمی تواند چنین لذتی را ببرد مگر آنکه درونش مانند من با کاه پر شده باشد!!! نگاهت میکردم؛ و امیدوار بودم که با من حرف بزنی، یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد، از من تشکر کنی. اما متوجه شدم که خیلی مشغولی، مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی. چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی: سلام؛ اما تو خیلی مشغول بودی. یک بار مجبور شدی منتظر بشوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی. خیال کردم می خواهی با من صحبت کنی؛ اما به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی ... با آنهمه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی. شاید چون خجالت می کشیدی که با من حرف بزنی، سرت را به سوی من خم نکردی. تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری. نمی دانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟! در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی آن می گذرانی؛ در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری ... شام خوردی ؛ و باز هم با من صحبت نکردی. بعد از آن که به اعضای خانواده ات شب به خیر گفتی، به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی. اشکالی ندارد ... من صبورم، بیش از آنچه که تو فکرش را می کنی. حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور با دیگران صبور باشی. من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم. منتظر یک سر تکان دادن، دعا، فکر، یا گوشه ای از قلبت که متشکر باشد. خوب، من باز هم منتظرت هستم؛ سراسر پر از عشق تو ... به امید آنکه شاید امروز کمی هم به من وقت بدهی. اگر نه، عیبی ندارد، می فهمم و هنوز هم دوستت دارم. روز خوبی داشته باشی ... خدا می داند ، ولی ... آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد دیگر نه می شود تقلب کرد و نه می شود سر شخصی را کلاه گذاشت آن روز تازه می فهمیم دنیا با همه بزرگی اش از یک جلسه امتحان مدرسه هم کوچکتر بود ! و آن روز تازه می فهمیم که زندگی عجب سوال سختی بود سوالی که بیش از یکبار نمی توان به آن پاسخ داد خدا کند آن روز که آخرین زنگ دنیا میخورد ، روی تخته سیاه قیامت اسم ما را در لیست خوب ها بنویسند خدا کند حواسمان بوده باشد و زنگهای تفریح آنقدر در حیاط نمانده باشیم که حیات را از یاد برده باشیم خدا کند که دفتر زندگیمان را زیبا جلد کرده باشیم و سعی ما بر این بوده باشد که نیکی ها و خوبی ها را در آن نقاشی کنیم و بدانیم که دفتر دنیا چرک نویسی بیش نیست چرا که ترسیم عشق حقیقی در دفتری دیگر است تنها با شهرت نیست كه میتوان جاودانه شد آیا تا به حال وقتی به پارک رفته ای ؛ تو زمین بازی به بچه هایی که سوار چرخ و فلک هستند نگاه کرده ای ؟ یا زمانی که قطرات بارون به زمین برخورد میکنند به صدای اون گوش داده ای ؟ آیا زیبایی بالهای یک پروانه زمانی که به هر طرف پرواز میکند را دیده ای ؟ وقت غروب در آسمانی نیمه ابری ؛ آیا انعکاس رنگ خورشید را در ابرها نظاره گر بوده ای ؟ وقتی از دوستی میپرسی حالت چطور است ؛ آیا صبر میکنی تا پاسخی دریافت کنی ؟ آیا تا بحال به کودک خود گفته ای ؛ " فردا این کار را خواهیم کرد " و آنچنان شتابان بوده ای ؛ که نتوانی غم او را در چشمانش ببینی ؟ آن زمان که برای رسیدن به مکانی چنان شتابان می دوید ، نیمی از لذت راه را بر خود حرام می کنید . آنگاه که روز خود را با نگرانی و عجله به پایان می رسانید ، گویی هدیه ای را ناگشوده به کناری می نهید . زندگی که یک مسابقه دو نیست ! کمی آرام گیرید ... به موسیقی زندگی گوش بسپارید ، پیش از آنکه آوای آن به پایان رسد . من باور دارم که ... همیشه باید کسانى که صمیمانه دوستشان دارم را با کلمات و عبارات زیبا و دوستانه ترک گویم زیرا ممکن است آخرین بارى باشد که آنها را مىبینم
در مکه که رفتم خیال می کردم که دیگر تمام گناهانم پاک شده است غافل از اینکه تمام گناهانم گناه نبوده و تمام درستهایم به نظرم خطا انگاشته و نوشته شده است . در مکه دیدم که خدا چند سالیست از شهر مکه رفته و انسانها به دور خویش میگردند . در مکه دیدم که هیچ انسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست . دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان خود را بزداید ، غافل از اینکه دوره گرد خود خدا بود . در مکه دیدم که خدا نیست ، و چقدر باید دوباره راه طولانی را طی کنم تا به خانه خویش برگردم ، و در همان نماز ساده خویش تصور خدا را در کمک به مردم جستجو کنم . آری ، شاد کردن دل مردم همانا برتر از رفتن به مکه ایست که خدایی در آن نیست !!! وقتی توی یه جمعی یکی میگه اون تلویزیون و کمش کن ،یکی دیگه از اونور میگه اصلا خاموشش کن . . . ! تا حالا دقت کردین وقتی واسه دل خودت موهاتو درست میکنی چقدر خوشگل میشه ولی وقتی میخوای بری مهمونی یا عروسی بعد از ۳ ساعت کلنجار رفتن شبیه خربزه میشی؟ تا حالا دقت کردین یکى از سرگرمى هاى خاص مردم ایران اینه که :وقتى از مطب دکتر میان بیرون،حساب کنن ببین این دکتره روزى چقد درآمد داره …. تا حالا دقت کردین که روزای هفته اینجوری میگذره : شــــــــــــــــــــــنبـــــ ـــــــــــــــه یــــــــکشــــــــنبـــــــــ ــــــــــه دوشـــــــــــــنبــــــــــــ ـــــــه سه شـــــــنبـــــــــــــــــه چـــهـــار شنبـــــــــــــه پنجشنبه جمعه!!! تا حالا دقت کردین چقدر حرص آوره که سر غذا دقیقا اون چیزی رو بر میدارن که تو کلی تو ذهنت واسش نقشه کشیده بودی تا حالا دقت کردین ﺷﯿﺮﯾﻦﺗﺮﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻭﻥ ۵ ﺩﻗﯿﻘﻪﯼ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻻﺭﻡ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﻪ !! تا حالادقت کردین وقتی داری درس میخونی و به یه صفحه عکس دار میرسی چه حالی میکنی که اون صفحه نصفست…! تاحالا دقت کردین وقتی احساس میکنین گم شدین اول ضبط ماشین رو کم میکنین! تا حالا دقت کردین تا آرایشگر روپوش و میندازه رومون دماغمون خارش میگیره؟! تا حالا دقت کردین وقتی سوهان میخوری ۹۵%ش میره لای دندونات و فقط ۵%ش نصیب معدت میشه؟! تا حالا دقت کردین دقت کردین همه به چراغ راهنمایی میگن چراغ قرمز. تا حالا دقت کردین وقتی خودکارت قطع میشه یه جا دیگه تستش میکنی مینویسه، ولی دوباره جای قبلیش میخوای بنویسی نمینویسه !!!!!! تا حالا دقت کردین که آدم و حوا ایرانی بودن؟ آدم و حوا می تونستن هر میوه ای رو بخورن، اون همه موز و کیوی و توت فرنگی و نارنگی و پرتقال و انار و خیار، این وسط وقتی بهشون می گفتن یک کاری نکنید، مثلا سیب گاز نزنید، عدل رفتن همون سیب رو گاز زدن. غیر از یک ایرانی کی این همه لجبازی می کنه؟ تا حالا دقت کردین یه روزایی هست که یهو قصد می کنی اتاقتو مرتب کنی… همه ی وسایلتو که می ریزی بیرون تازه میفهمی چه غلطی کردی تا حالا دقت کردین تو کل کلهای ایرانیها، همیشه همه برای خودشون متاسفند!؟ تا حالا دقت کردین گوشیتو چک میکنی ببینی ساعت چنده ، بعد مجبور میشی دوباره چک کنی چون دفعه اول اصلا" دقت نکرده بودی :دی تا حالا دقت کردین که قیمت بیسکوییت رنگارنگ همون 100 تومان مونده؟؟؟ صاوير زير توسط "Liu Young" طراحي شده. مردي چيني که در آلمان تحصيل کرده. در اين طرحها تفاوتهاي جوامع اروپايي و جوامع آسيايي به خصوص چين به تصوير کشيده شده غربيها (اروپا <-- (آبي شرقيها (آسيا <-- (قرمز روش زندگی وقت شناسی ارتباطات خشم و عصبانیت صف انتظار روزهای تعطیل در خیابان میهمانی در رستوران در سفر در برخورد با مشکلات وعده های غذایی حمل و نقل زندگی کهنسالان رابطه حال و حوصله با آب و هوا رئیس اگر خارج از ایران باشید، با جملاتی این چنینی برخورد کردید، بدونید طرف مقابل ایرونیه ▪ He looks at me Left Left! چپ چپ نگاه میکنه! ▪ I die for your height and top! قربونه قد وبالات! ▪ Ate my head! سرمو خورد! ▪ He has grown a tail! دم در آورده! ▪ On my eyes! به روی چشمم! ▪ Light up my homework! تکلیف منو روشن کن! ▪ Don;t hit yourself into left Ali Street! خودت رو به کوچه علی چپ نزن! ▪ To my death?! مرگ من؟! ▪ I ate the ground and my father came out! خوردم زمین، پدرم در اومد! ▪ Take away the person that washes your dead body! مرده شورتو رو ببرن! ▪ Pull your carpet out of the water! گلیمتو رو از آب بکش! ▪ I;ll hit you so hard that electricity will pop out of your eyes! انقدر سفت بزنمت که برق از چشمات بپره! ▪ His/Her donkey passed over the bridge! خرش از پل گذشته! ▪ What kind of dirt should I put on my head?! چه خاکی به سرم بریزم؟! ▪ The neighbors chicken is a goose! مرغ همسایه غازه! ▪ Marriage is an uncut watermelon! ازدواج هندونه ای نبریده است! ▪ Happiness has been hitting you under the belly! خوشی زده زیر دلت! ▪ Don;t drop worms! کرم نریز Someone has written these beautiful words. Must read and try to understand the deep meaning of it. They are like the ten commandments to follow in life all the time. شخصی این کلمات زیبا را نوشته است. باید آنها را خواند و معنای عمیق آنها را درک کرد. آنها همچون ده فرمان هستند که باید در زندگی همواره مورد تبعیت قرار بگیرند. 1] Prayer is not a "spare wheel" that you pull out when in trouble, but it is a "steering wheel" that directs the right path throughout. دعا لاستیک یدک نیست که هرگاه مشکل داشتی از ان استفاده کنی بلکه فرمان است که راه به راه درست هدایت می کند. 2] Know why a Car's WINDSHIELD is so large & the Rear view Mirror is so small? Because our PAST is not as important as our FUTURE. So, Look Ahead and Move on. می دونی چرا شیشیه جلوی ماشین آنقدر بزرگه ولی آینه عقب آنقدر کوچیکه؟ چون گذشته به اندازه آینده اهمیت نداره. بنابراین همیشه به جلو نگاه کن و ادامه بده. 3] Friendship is like a BOOK. It takes few seconds to burn, but it takes years to write. دوستی مثل یک کتابه. چند ثانیه طول می کشه که آتیش بگیره ولی سالها طول می کشه تا نوشته بشه. 4] All things in life are temporary. If going well, enjoy it, they will not last forever. If going wrong, don't worry, they can't last long either. تمام چیزها در زندگی موقتی هستند. اگر خوب پیش می ره ازش لذت ببر، برای همیشه دوام نخواهند داشت. اگر بد پیش می ره نگران نباش، برای همیشه دوام نخواهند داشت. 5] Old Friends are Gold! New Friends are Diamond! If you get a Diamond, don't forget the Gold! Because to hold a Diamond, you always need a Base of Gold! دوستهای قدیمی طلا هستند! دوستان جدید الماس. اگر یک الماس به دست آوردی طلا را فراموش نکن چون برای نگه داشتن الماس همیشه به پایه طلا نیاز داری. 6] Often when we lose hope and think this is the end, GOD smiles from above and says, "Relax, sweetheart, it's just a bend, not the end! اغلب وقتی امیدت رو از دست می دی و فکر می کنی که این آخر خطه، خدا از بالا بهت لبخند می زنه و میگه: آرام باش عزیزم، این فقط یک پیچه نه پایان. 7] When GOD solves your problems, you have Faith in HIS abilities; when GOD doesn't solve your problems HE has Faith in your abilities. وقتی خدا مشکلات تو رو حل می کنه تو به توانایی های او ایمان داری. وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمی کنه او به توانایی های تو ایمان داره. 8] A blind person asked St. Anthony: "Can there be anything worse than losing eye sight?" He replied: "Yes, losing your vision!" شخص نابینایی از سنت آنتونی پرسید: ممکنه چیزی بدتر از از دست دادن بینایی باشه؟ او جواب داد: بله، از دست دادن بصیرت. 9] When you pray for others, God listens to you and blesses them, and sometimes, when you are safe and happy, remember that someone has prayed for you. وقتی شما برای دیگران دعا می کنید، خدا می شنود و آنها را اجابت می کند و بعضی وقتها که شما شاد و خوشحال هستید یادتان باشد که کسی برای شما دعا کرده است. 10] WORRYING does not take away tomorrow's Trouble, it takes away today's PEACE. نگرانی مشکلات فردا را دور نمی کند بلکه تنها آرامش امروز را دور می کند. ازدواج مثل بازار رفتن است تا پول و احتیاج و اراده نداری بازار نرو. حتی بهترین فرزندان نیز دشمن جان پدر و مادرانند. دنیا آنقدر وسیع است که برای همه مخلوقات جا هست. به جای آن که جای کسی را بگیرید، تلاش کنید جای واقعی خودتان را بیابید. خوشبختی فاصله این بدبختی است تا بدبختی دیگر. اگر شاد بودی، آهسته بخند تا غم ناراحت نشود و اگر غمگین بودی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشود اگر روزی خیانت دیدی، بدان که قیمتت بالاست. از دشمن خود یکبار بترس و از دوست خود هزاربار. نقاش کامل آنست که از هیچ برای خود سوژه بسازد. حتی تظاهر به شادی نیز برای دیگران شادی بخش است. من دریافته ام که ایده های بزرگ هنگامی به ذهن راه می یابند که مصمم به داشتن چنین ایده هایی باشیم. فیلمسازان باید به این نکته نیز بیاندیشند که فیلم هایشان را در روز رستاخیز با حضور خودشان نمایش خواهند داد. خودپسندی زنها بزرگترین علت بدبختی ایشان و نابودی خانواده هاست. هیچ چیز به اندازه خودپسندی زن ها بنیان خانواده را نابود نکرده است. انسان اگر فقیر و گرسنه باشد بهتر از آن است که پست و بی عاطفه باشد. مردمان روی زمین استوار، بیشتر از بندبازان روی ریسمان نااستوار سقوط می کنند. وقتی زندگی صد دلیل برای گریه کردن به شما نشان می دهد، شما هزار دلیل برای خندیدن به آن نشان دهید. اگر می خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید. این تست فقط 3 پرسش دارد و جواب ها شما را شگفت زده خواهند كرد. اگه بهم بگين ويژگي شما چي بود خوشحال ميشم تو قسمت نظرات بهم بگين داماد : موجودیست مظلوم، قبل از دامادی منت بسیار کشیده، بسیار گردن کج کرده تا سر انجام بعله را گرفته، اما همواره انگ به غلامی پذیرفته شدن را به همراه داشته و خانواده ی عروس اورا به عنوان عضوی تحمیلی دانسته و به رسمیت نمیشناسند. پدر زن : موجودیست از جنس داماد، اما آبش با داماد در یک جوی نرفته و همواره به داماد به چشم دزد ناموس نگاه می کند که دختر دردانه اش را از چنگ بابا درآورده… برادر زن : موجودیست دو رو از جنس داماد، غالباً سیاست یک بام و دو هوا را دارد، برای داماد از جنس پدرزن بوده و در جایی دیگر خود داماد است و به مشقات دامادی گرفتار. خواهر زن : از او به عنوان نان زیر کباب هم یاد شده، نقشی دوگانه دارد، گاه مرهم درد است و گاه سوهان روح. باجناق : همسر خواهر زن را گویند، موجودیست منافق و رقیبی سرسرخت و ملاکی برای سنجش و قیاس، اعمال و رفتارش همواره بر زندگی شما سایه افکنده و بر روی اعصابتان پارازیتهایی با طول موج متوسط ارسال میکند. آهنگ تغییر در زندگی شما تابعیست جبری از تغییرات زندگی او، که بر اساس میزان و کیفیت تغییرات مورد سنجش قرار میگیرید. و اما مادر زن : وزیر جنگ، مسئول براندازی نرم، حاکم خانوادهی همسر، مخرج مشترک نظر اعضای خانوادهی همسر که از نفوذی ویژه برخوردار بوده و اگر با سیاست دم او را ببینید همهی مشکلات سهل میشوند و در غیر این صورت زندگی به کامتان تلخ گشته و به این نتیجه خواهید رسید که ازدواج بزرگترین اشتباه یک مرد است ! و سر انجام عروس : موجودیست لطیف و دوست داشتنی که به ناز و کرشمه شهرهی آفاق است، لباسی سپید در بر کرده و به سان فرشتهها میماند، بدی در او جایی ندارد و هر چه بدیست از اعضای خانوادهی اوست، سلاحی مرگبار دارد که مهریه نامند و به ارادهای داماد را از گیتی ساقط کرده و روزگارش سیاه کند 1- یادتونه سر کلاس تخته پاک کن رو خیس می کردیم می کشیدیم رو تخته فکر می کردیم خیلی تمیز شد بعد که تخته خشک می شد می دیدم چه گندی زدیم…! الان همین حس رو نسبت به زندگی دارم 2- دوس دارم یه روز آنقد پولدار بشم که وقتی رانی می خورم؛ اون تیکه آخر آناناس که ته قوطی گیر می کنه واسم مهم نباشه! 3- بعضی آدما آنچنان گنج های بی بدیلی هستن که باید حتما دفنشون کنی! 4- اگه سال تا سال یه قرون تو جیبت نباشه مامان و بابات نمی فهمند، کافیه یه نخ سیگار تو جیبت باشه همه عالم می فهمن! 5- موقع فوتبال نگاه کردن 80 دقیقه می نشینی چش تو چش تلویزیون هیچ اتفاقی نمی افته، یه دقیقه میری دستشویی، میای می بینی بازی دو دو تموم شده. 6- موقع درس خوندن پرزهای موکت هم واسه آدم جذاب می شه، دوست داری ساعت ها بشینی بهشون نگاه کنی. 7- دیدن یه سوسک توی اتاق خواب درواقع مساله خاصی نیست، مساله خاص از اونجا شروع می شه که: سوسکه ناپدید می شه 8- دوغ قبول! شیر کاکائو قبول! آبمیوه پاکتی قبول! اصلا نوشابه هم قبول! آب معدنی رو دیگه برا چی تکون میدی؟ همش همونه! 9- نمی دونم چه حکمتیه، اینا که میرن بدنسازی اصرار دارن که اصلا سردشون نمی شه! 10- ایندر که ما لگد به بخت خودمون زدیم بروسلی به حریفاش نزد. 11- سر جلسه امتحان نشستی هرچی تو کلته رو برگه خالی می کنی آخرش نصف صفحه هم پر نمی شه بعد یه نفر بلند می شه می گه آقا یه برگه دیگه بدین جا ندارم. اون لحظه می خوای صندلی رو از پهنا بکنی تو حلقش! 12- حالا چرا تخم مرغ گندیده بوی گلابی میده؟ 13- روز زن نزدیکه. خانوما هشیار باشین آقایون دعوا الکی راه نندازن همش سیاسته. توطئه رو در نطفه خفه کنید. 14- امروز رفتم از دستگاه خودپرداز پول بگیرم مبلغ رو زدم 50000 تومان یه 10 هزار تومنی داد! سه تا پنج هزار تومنی داد! پنج تا دو هزار تومنی داد! پونزده تا هزاری! یه لحظه دلم واسه دستگاه سوخت، نزدیک بود پولو برگردونم تو دستگاه! طفلی خودشو کشت 50 تومن منو جور کرد! 15- نمونه سوال های رایج توی همه خونه ها: این تلویزیون بی صاحاب واسه کی روشنه؟ چی از جون این یخچال بدبخت می خوای؟ کی لامپ دستشویی رو روشن گذاشته؟ کی دمپایی دستشویی رو خیس کرده؟ این موقع شب با کی حرف می زنی؟ چشمات در نیومد پای این کامپیوتر کوفتی؟ کی غذای منو خورده؟ 16- شش ماه به دوستت مهربونی می کنی، خوبی باهاش، هر کاری میگه می کنی که بفهمونی دوستش داری… دو روز که اعصاب نداری، میگه: حالا شناختمت 17- اینقده بدم میاد وقتی دارم روی آهنگ می خونم خواننده اشتباه میخونه!دقت کردین!؟ 18- الان شما اگه همینطوری بیکار هم نشسته باشید تو خونه، از نظر پدر و مادرتون، بچه همسایه یا بچه فامیل بهتر از شما بیکار می شینه 19- من هر روز، از خونه که بیرون می زنم رو یه کاغذ می نویسم «امروز قراره بمیرم» که اگه احیانا مردم، بگن یارو چقد خفن بوده، می دونسته!… 20- دقت کردین اگه انگشتت با تبر قطع شه، دردش کمتره تا اینکه با کاغذ بریده بشه؟! دقت کردین؟ 21- دو ساعت پشت تلفن معطلی که گوشی رو برداره، تا میایی خمیازه بکشی یارو میگه الو! دقت کردین!؟ 22- وقتی جوراب پاته، حتما دمپایی دستشویی خیسه! 23- بابای شما هم جلو تلویزیون خوابش می بره بعد تا تلویزیونو خاموش می کنی بیدار می شه میگه چرا خاموشش کردی؟ مامانم تو تراس بود، با داداشم حرفم شد مثل بچگیام خودمو لوس کردم گفتم: مااامااان!!ببین رضا به من چی میگه!؟ بار آخر من ورق را با دلم بر میزنم! يه سوال اگه دم اخر بتوني يه جمله به عزراييل بگي چي ميگي؟ منتظرم تو قسمت نظرات جواباتونو بگين من اينجا مينويسم مرسيييييييييييييييييييي BOO گفته : قربونت تا اون دنيا آروم بروني كه من از سرعت ميترسم سحر گفته: سريعتر منو از اين دنيا ببر كه از اين دنيا خسته شدم nazarrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrr گفتم : خدای من دقایقی در زندگیم بود که هوس میکردم سر سنگینم را که پر بود از دغدغه دیروز و هراس فردا ، برشانه های صبورت بگذارم . آرام برایت بگویم و بگریم در آن دقایق شانه هایت کجا بود ؟ گفت : ای عزیزترین تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی ، که در تمام لحظات بودنت بر من تکیه کرده بودی و من آنی خود را از تو دریغ نکردم که تو اینگونه ای من همچون عاشقی که به معشوق خود مینگرد ، با تمام شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم گفتم : پس چرا راضی شدی من برای آنهمه دلتنگی اینگونه زار بگریم ؟ گفت : ای عزیزترین اشک تنها قطره ای است که قبل از فرود عروج میکند ، اشکهایت به من رسید و من آن را یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم از جنس نور باشی و ازحوالی آسمان چرا که تنها اینگونه است که میتوان تا همیشه شاد بود . گفتم : آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذشته بودی ؟ گفت : بارها صدایت کردم . آرام گفتمت از این راه نرو که بجایی نمی رسی ، تو هرگز نشنیدی و آن سنگ بزرگ فریادم بود که ای عزیزترین از این راه نرو که به نا کجا آباد هم نمیرسی . گفتم : پس چرا آنهمه درد در دلم انباشتی ؟ گفت : روزیت دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی . پناهت دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی . بارها گل برایت فرستادم گلهای زیبا ، ازهمه رنگ ، کلامی نگفتی . بهترین هدایا را به تو دادم نفهمیدی . میخواستم برایم بگویی اخر تو بنده ام بودی و چارهای نبود جز نذول درد که تو تنها اینگونه شد که صدایم کردی . گفتم : پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی ؟ گفت : اول بار که گفتی خدا ، آنچنان به شوق آمدم که حیفم آمد دگر بار خدای زیبایت را نشنوم ، تو باز گفتی خدا ، و من مشتاقتر برای شنیدن خدایی دیگر . من اگر میدانستم تو بعد از علاج درد هم بر خدا گفتن اصرار میکنی ، همان بار اول شفایت میدادم . گفتم : ای مهربان ترین ، دوستت دارم . گفت : ای عزیزترین ، من دوست تر دارمت . خواهش ميكنم حتما بخونين( حتي شما دوست عزيز ) سر کلاس درس معلم پرسید : هی بچه ها چه کسی می دونه عشق چیه ؟ هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند * لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشمانش جمع شده بود . لنا 3 روز بود با کسی حرف نزده بود * بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید . بغض لنا ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و گفت : لنا جان تو جواب بده دخترم عشق چیه ؟ لنا با چشمای قرمز پف کرده و با صدای گرفته گفت : عشق ؟ دوباره یه نیشخند زد و گفت : عشق ... ببینم خانوم معلم شما تابحال کسی رودیدی که بهت بگه عشق چیه ؟ معلم مکث کرد و جواب داد : خب نه ولی الان دارم از تو می پرسم لنا گفت : بچه ها بذارید یه داستانی رو از عشق براتون تعریف کنم تا عشق رو درک کنید نه معنی شفاهی شو حفظ کنید و ادامه داد : من شخصی رو دوست داشتم و دارم از وقتی که عاشقش شدم با خودم عهد بستم که تا وقتی که نفهمیدم از من متنفره بجز اون شخص دیگه ای رو توی دلم راه ندم برای یه دختر بچه خیلی سخته که به یه چنین عهدی عمل کنه . گریه های شبانه و دور از چشم بقیه به طوری که بالشم خیس می شد اما دوسش داشتم بیشتر از هر چیز و هر کسی حاضر بودم هر کاری براش بکنم هر کاری ... من تا مدتی پیش نمی دونستم که اونم منو دوست داره ولی یه مدت پیش فهمیدم اون حتی قبل از اینکه من عاشقش بشم عاشقم بوده چه روزای قشنگی بود sms بازی های شبانه صحبت های یواشکی همدیگر را میدیدم ما با هم خیلی خوب بودیم عاشق هم دیگه بودیم از ته قلب همدیگرو دوست داشتیم و هر کاری برای هم می کردیم من چند بار دستشو گرفتم یعنی اون دست منو گرفت خیلی گرم بودن عشق یعنی توی سردترین هوا با گرمی وجود یکی گرم بشی عشق یعنی حاضر باشی همه چیزتو به خاطرش از دست بدی عشق یعنی از هر چیزو هر کسی به خاطرش بگذری اون زمان خانواده های ما زیاد باهم خوب نبودن اما عشق من بهم گفت که دیگه طاقت ندارم و به پدرم موضوع رو گفت پدرم از این موضوع خیلی ناراحت شد فکر نمی کرد توی این مدت بین ما یه چنین احساسی پدید بیاد ولی اومده بود پدرم می خواست عشق منو بزنه ولی من طاقت نداشتم نمی تونستم ببینم پدرم عشق منو می زنه رفتم جلوی دست پدرم و گفتم پدر منو بزن اونو ول کن خواهش میکنم بذار بره بعد بهش اشاره کردم که برو اون گفت لنا نه من نمی تونم بذارم که بجای من تو را بزنه من اونو به طرف درب هل دادم و گفتم بخاطر من برو ... و اون رفت و پدرم من رو به رگبار کتک بست عشق یعنی حاضر باشی هر سختی رو بخاطر راحتیش تحمل کنی . بعد از این موضوع عشق من رفت ما بهم قول داده بودیم که کسی رو توی زندگیمون راه ندیم اون رفت و از اون به بعد هیچکس ازش خبری نداشت اون فقط یه نامه برام فرستاد که توش نوشته شده بود : لنای عزیز همیشه دوست داشتم و دارم ، من تا آخرین ثانیه ی عمر به عهدم وفا می کنم و منتظرت می مونم شاید ما توی این دنیا بهم نرسیم ولی بدون عاشقا تو اون دنیا بهم می رسن پس من زودتر می رم و اونجا منتظرت می مونم خدا نگهدار گلکم مواظب خودت باش دوستدار تو (ب.ش) لنا که صورتش از اشک خیس بود نگاهی به معلم کرد و گفت : خب خانم معلم گمان می کنم جوابم واضح بود معلم هم که به شدت گریه می کرد گفت : آره دخترم می تونی بشینی لنا به بچه ها نگاه کرد همه داشتن گریه می کردن ناگهان در باز شد و ناظم مدرسه داخل شد و گفت : پدر و مادر لنا اومدن دنبال لنا برای مراسم ختم یکی از بستگانشان لنا بلند شد و گفت : چه کسی ؟ ناظم جواب داد : نمی دونم یه پسر جوان دستهای لنا شروع کرد به لرزیدن پاهاش دیگه توان ایستادن نداشت ناگهان روی زمین افتاد و دیگه هم بلند نشد آره لنای قصه ی ما رفته بود پیش عشقش و من مطمئنم اون دوتا توی اون دنیا بهم رسیدن ... لنا همیشه این شعر را تکرار می کرد خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد ؟ خواهان کسی باش که خواهان تو باشد خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ آغاز کسی باش که پایان تو باشد ملاصدرا می گوید: مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمیشود؟؟؟ فقط کافیست خوب گوش بسپاری! و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن!
آى شمایی که میگیرید رو دوشتون جنازه ی من
دستای منو از توی تابوت بیرون بذارید
تا که بدونن هیچی از این دنیا نبردم خالین این دستای من
تا که بدونن دست نوازش نکشیدن رو سر من
اگه کسی سراغمو ازتون گرفت
تورو خدا نذارید بره آخه اونه قاتل من
بگید به یاد تو بود، نیومدی سراغش
بگید که تک پرت بود، نیومدی سراغش
بگید که عاشقت مرد، دیگه نیا سراغش
بگید به یاد تو بود، نیومدی سراغش
بگید که تک پرت بود، نیومدی سراغش
بگید که عاشقت مرد، دیگه نیا سراغش
Adam Lambert - Never Close Our Eyes FULL HD
Adam Lambert - Never Close Our Eyes HD 720
Adam Lambert - Never Close Our Eyes HQ
Adam Lambert - Never Close Our Eyes PHONE
Adam Lambert - Never Close Our Eyes MP3
وقتی احساس میكنیم بدبختیها بیشتر از سهممان است
آن وقت است كه مطمئنیم به تو احتیاج داریم
آن وقت است كه تو را آه میكشیم
گره تكتك بغضهایمان را باز میكنی
خوابهایمان را تعبیر میكنی،
آرزوهایمان را برآورده می کنی ؛
ناامیدی ها، همه امید میشوند
اگر شصت پای شما زیر اجاق گاز گیر کرده و شما آن را باندپیچی کردهاید، هر گاه علت آن را از شما جویا شدند باید جواب دهید: موقع تکان دادن پیانوی بابام، پام مونده زیرش!
اگر صورت شما بر اثر جوشکاری، زیر آفتاب سوخته باید بگویید: از اسکی آخر هفته نمیتونم بگذرم!
اگر به خاطر تکچرخ زدن با موتور براوو جلوی مدرسه دخترانه به زمین خوردهاید در جواب باید بگویید: با موتور هزار داداشم تو جاده چالوس تصادف کردیم!
اگر انگشت دست شما به ماهیتابه پیازداغ چسبیده علت آن را چنین بیان کنید: دیشب با قهوه جوش اینجوری شد!
اگر بر اثر ضربه چکش ناخن شما شکسته باید بگویید: به سیم گیتارم گیر کرده!
اگر بر اثر زد و خورد در صف روغن کوپنی زیر چشم شما کبود شده جوابتان این باشد: چند روز پیش توپ تنیس به صورتم خورد!
اگر صورت شما بر اثر خوردن خرمای خیرات و چای و شیرینی، مملو از جوش شده علتش را چنین وانمود کنید: خواهرم از هلند، شکلات زیادی آورده!
اگر مینی بوس شما در جاده خاکی چپ کرد و حسابی مجروح شدید بسیار عصبانی بگویید: الکی میگن زانتیا ایربگ داره!
اگر کف دست شما به قوری سماور چسبید بگویید: حواسم نبود میله شومینه زیادی داغ شد!
اگر موها و ابروهای شما در چهارشنبهسوری سوخت جواب دهید: بچه همسایه را از میان شعلههای آتش بیرون کشیدم !
جوک
نکته کنکوری: راستی، شما اینقدر بی کلاس بودید که این مطلب را تا آخر خوندید؟)
دبستان: روزهای خوش نوجوانی، مشق شب، فحش بابا، فلک معلم، شلنگ ناظم، خوشی در مراسم ختم.
کشمش: انگوری که خود را ساعت ها زیر آفتاب برنزه کرده است.
هالک شگفت انگیز: بر و بچه های بدنساز، پس از پایان تمرین، چنین تصوری از هیکل خود دارند.
گیاهخواری: طریقه ای از زندگی که قدیما، شکارچیان دست و پا چلفتی اختراع کرده بودند.
بزرگسال: فردی که از سن رشد طولی گذشته و مشغول رشد عرضی است.
دانشگاه: یک دوره چهارساله که ... چیز بیشتری یادم نمی آید.
مغز: ارگانی از بدن که ما فکر می کنیم که فکر می کند.
خلاق: آدمی که حداقل بیست دلیل برای انتخاب روش ابلهانه خود دارد.
منوآل (هلپ): قسمتی از رایانه که به شما در یافتن سوال های بیشتر کمک می کند.
بکاپ: کاری که همیشه وقتی یادتان می افتد انجام دهید که اطلاعاتتان به فنا رفته است.
جلسه دفاع پایان نامه: هنر انتقال اطلاعات دانشجو از طریق پاورپوینت و توجه اساتید داور و راهنما، بدون عبور از ذهن هر دو.
شخصیت: آن چیزی است که اگر شما آن را از دست بدهید، همه اطراف شما را خالی خواهند کرد. (می تواند پول، قیافه و یا شهرت باشد.)
رزومه: جمع آوری هرگونه اطلاعات غلط درباره خود به منظور دستیابی به یک شغل پردرآمدتر
کار: وقفه ای مشمئز کننده بین خواب و خواب
عشق: یکی از خفن ترین بیماری های بشر که تنها راه از بین رفتنش، ازدواج است.
راز: عبارتی که روزی قرار است به کسی بگویید و پشیمان شوید.
جالبه: کلمه ای که در چت های محترمانه، به منظور پایان مکالمه طرف مقابل استفاده می شود.
قابل اجتناب: دقیقا به کاری می گویند که یک گاوباز انجام می دهد.
ازدواج: وقتی که دو نفر تبدیل به یک نفر می شوند، اما مشکل اینجاست که دقیقا کدام یک؟
شاهد: فردی که ابتدا قسم می خورد که حقیقت را، تمام حقیقت را، و نه چیزی جز حقیقت را بگوید و سپس شروع به تعریف داستانی می کند که وکیل از او خواسته است.
خانه داری: مجموعه کارهایی که درون خانه صورت می گیرد، شامل خوابیدن تا لنگ ظهر و تماشای تلویزیون
ادامــﮧ مطلب
دیروز صبح که از خواب بیدار شدی،
حتی برای چند کلمه، نظرم را بپرسی
وقتی داشتی این طرف و آن طرف میدویدی تا حاضر شوی فکر می کردم
بعد دیدمت که از جا پریدی.
تمام روز با صبوری منتظر بودم.
متوجه شدم قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می کنی،
بعد از انجام دادن چند کار، تلویزیون را روشن کردی.
باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی،
موقع خواب ...، فکر می کنم خیلی خسته بودی.
احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام.
خیلی سخت است که در یک مکالمه یک طرفه داشته باشی.
دوست همیشگی و دوستدارت : خدا
جواب ها را نخوانید زیرا مغز مانند چتر نجات عمل میكند،وقتی كه باز است بهتر كار میكند.
اگر به جواب ها نگاه كنید نتیجه درستی نخواهید گرفت.
یك قلم و كاغذ بردارید و جواب ها را بنویسید.
این یك تست صادقانه است كه اطلاعات زیادی از خودتان به شما می دهد.
حالا شروع كنید.....!!!
1- نام های این حیوانات را به ترتیب علاقه خود قراردهید:
گاو
ببر
گوسفند
اسب
خوك
2- یك كلمه برای توصیف اسامی زیر بنویسید:
سگ
گربه
موش صحرایی
قهوه
دریا
3- به كسانی فكر كنید (كسانی كه شما را بشناسند وبرای شما مهم باشند) و آن ها را به رنگ های زیر ربط دهید (افراد تكراری نباشند. برای هر رنگ،نام یك فرد).
زرد
نارنجی
قرمز
سفید
سبز
توجه: جواب های شما باید دقیقاً همانی باشند كه مطلوب شماست.
حالا تعابیروتفاسیر جواب هایتان را بخوانید.
بقيش تو ادامه مطلبه
ادامــﮧ مطلب
اومده تو اتاق میگه ولش کن این رضا crazyee!!!
مامان باحاله ما داریم؟
جمعه دارم میرم کارواش بابام میگه جایی میری ؟
میگم آره میرم کارواش
میگه پس ماشین منم ببر یه آبی بهش بزن !!!
بگیرمش این یکی دستم یا بزارم تو کیفم ؟!
بابائه ما داریم ؟
رفتیم عروسی این فامیل مذهبیمون ؛ افتادیم دنبال ماشین عروس یهو سر از از قبرستون در آوردیم
میگیم چی شده میگن میخوان یادی از اموات کنن
فک و فامیله ما داریم؟
پسر خاله ام مدارکشو داده واسه ترجمه که اقدام کنه واسه خارج،
بعد اومده خونه ما میگم چایى میخورى یا شربت؟؟؟
میگه قهوه اسپرسو اگه دارى بیار !!!!!!!
میگم هفته پیش که خاکشیرو با کاسه سر میکشیدى یادت نیست؟!!!
پسر خاله ست ما داریم؟
پشت کامپیوتر نشستم خواهرمو صدا میکنم.
مامانم میگه: رفته بالا ، هرچی هست به من نشون بده!!
مامانه ما داریم؟
ننه بزرگمون یه نذری کرده بود حالا امام حسین حاجتشو نداده! اینم گذاشته با امام حسین قهر کرده،
حالا تمام فامیل متحد شدن اینا رو آشتی بدن!!
فک و فامیله ما داریم؟
تو اتاقم نشته بودم داشتم آهنگ گوش میدادم
بقض کردم زدم زیر گریه
مادرم یه دفعه اومد تو اتاقم بجای اینکه دل داریم بده میگه: چه مرگته!!!!
مامانه ما داریم؟
مادر بزرگه بنده دو سال پیش و در سن هفتاد سالگی به علت بیماری و احتیاج شدید به خدا پیغمبر توبه فرمودن و تصمیم گرفتن اسمشونو از پوران به فاطمه تغییر بدن و اصرار هم داشت که ما مامان فاطمه صداش بزنیم.
حالا چند وقتیه حالش خوب شده میگه به یاد پدرم منو همون پوران صدا بزنین.
مامان بزرگه جون عزیز نون به نرخه روز خوره ما داریم؟
با داییم نشستیم pes2011 بازی میکنیم بعد که با ۵ تا گل باخته برمیگرده میگه کره خر احترام بزرگ و کوچیک نمیتونی نگه داری… حداقل با اختلاف ۲ تا میبردی !!!
داییه ما داریم؟
دیروز به عمم زنگ زدم بیمارستان بستری بود میخواستم حالشو بپرسم.
تا گوشیو برداشته میگم سلام عمه جون
میگه اینجام ولم نمیکنی؟؟ ۲ روز اومدم استراحت کنما هی مزاحم شو.
میگم میخواستم حالتو بپرسم
میگه بزرگتر از تو نیست بخواد حال منو بپرسه؟
عمه ست ما داریم؟
مامانم داشت میرفت بیرون…بعد تند برگشته انگار چیزی یادش رفته باشه
درو باز کرده میگه من رفتم خودتو نکشی تا من برگردم…
مامانه ما داریم؟
دوستم میپرسه فردا چرا تعطیله؟ میگم مبعثه… میگه مبعث کدوم امامه !؟
دوسته ما داریم ؟
پسرخالم می خواست بهم زنگ بزنه کلی معطلم کرد…خلاصه زنگ زد و بهم گفت حالت چطوره؟؟ منم گفتم به توچه ! مگه دکتری؟؟
اونم گفت ببخشید یادم رفته بود دکتر حیوانات نیستم ……..!
پسرخاله ست ما داریم؟؟
نگران من نباش
حال من خوب است
ديگر آنقدر كوچك نيستم كه دلتنگي تو به تنم بزرگي كند
آموخته ام كه اين فاصله ي كوتاه بين لبخندو اشك نامش «زندگيست »
راستي
دروغ گفتن را نيز خوب ياد گرفته ام
دلم تنگ نيست ،حالم خوب است ... "خوبِ خوب"با عروسک هايــــ ــم
ديگــ ــر بازي نمي کنم
بــ ـزرگـــــ شــ ـــدم...
خود عروسکـــ ــــــي شدم
آنقـــ ـــدر بازي ام دادند کـ ه
... قلبم با تکـ ه پارچـ ه هاي رنگارنگ
... وصلـ ه خورده است؛
لااقل، تــ ــــو ديگر
قــ ـــلب پارچـ ه اي ام را
پـ ـــاره نکن...
بار دیگر حکم کن اما نه بی دل!
با دلت,دل حکم کن!
حکم دل:
هر که دل دارد بیاندازد وسط!
تا که ما دلهایمان را رو کنیم!
دل که روی دل بیافتد عشق حاکم میشود!
پس به حکم عشق بازی میکنیم...
این دل من,رو بکن حالا دلت را...!
دل نداری؟؟!!!
بر بزن اندیشه ات را...
حکم لازم
دل سپردن,دل گرفتن هر دو لازم.
چه بابا بزرگه هیزی داریم؟
داییم هم گفت : نترس مامان منم عین شماها قالب میکرد به یه نفر ! اون کارشو خوب بلده!!!
بابام و شوهر خالم تا دو ساعت غش غش از ته دل میخندیدن
فک و فامیله داریم ؟
خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان
اما ...
به قدر فهم تو کوچک می شود
و به قدر نیاز تو فرود می آید
و به قدر آرزوی تو گسترده می شود
و به قدر ایمان تو کارگشا می شود
یتیمان را پدر می شود و مادر
محتاجان برادری را برادر می شود
عقیمان را طفل می شود
ناامیدان را امید می شود
گمگشتگان را راه می شود
در تاریکی ماندگان را نور می شود
رزمندگان را شمشیر می شود
پیران را عصا می شود
محتاجان به عشق را عشق می شود
خداوند همه چیز می شود همه کس را...
به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس
بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا
و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبان هایتان را از هر گفتار ناپاک
و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار
و بپرهیزید از ناجوانمردی ها، ناراستی ها، نامردمی ها...
چنین کنید تا ببینید چگونه
بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند
در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان می کند
و در کوچه های خلوت شب با شما آواز می خواند
"آیا خدا برای بنده خویش کافی نیست؟"می دانم هر از گاهی دلت تنگ می شود...
می دانم هراز گاهی دلت تنگ می شود.
همان دلهای بزرگی که جای من در آن است
آنقدر تنگ میشود که حتی یادت می رود من آنجایم.
دلتنگی هایت را از خودت بپرس.
و نگران هیچ چیز نباش!
هنوز من هستم. هنوز خدایت همان خداست! هنوز روحت از جنس من است!
اما من نمی خواهم تو همان باشی!
تو باید در هر زمان بهترین باشی.
نگران شکستن دلت نباش!
میدانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند.
و جنسش عوض نمی شود ...
و میدانی که من شکست ناپذیر هستم ...
و تو مرا داری ...
برای همیشه!
چون هر وقت گریه میکنی دستان مهربانم چشمانت را می نوازد ...
چون هر گاه تنها شدی، تازه مرا یافته ای ...
چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم،
صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام!
درست است مرا فراموش کردی، اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم!
دلم نمی خواهد غمت را ببینم ...
می خواهم شاد باشی ...
این را من می خواهم ...
تو هم می توانی این را بخواهی. خشنودی مرا.
من گفتم : وجعلنا نومکم سباتا (ما خواب را مایه آرامش شما قرار دادیم)
و من هر شب که می خوابی روحت را نگاه می دارم تا تازه شود ...
نگران نباش! دستان مهربانم قلبت را می فشارد.
شبها که خوابت نمی برد فکر می کنی تنهایی ؟
اما، نه من هم دل به دلت بیدارم!
فقط کافیست خوب گوش بسپاری!
و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن!
پروردگارت ...
با عشق !
[-Design-] |